صدای برندتان را رساتر کنید

محال است شرکتی پیدا کنید که نخواهد صدای برندش خاص و شاخص باشد. اما خیلیها فراموش میکنند که برای ارتقای صدای برند، گوشدادن خیلی خیلی مهمتر از حرفزدن است. صدای برند (Brand Voice)، واژهایست که به سبک ارتباطی برندها اطلاق میشود. به بیان دیگر، صدای برند یعنی بیان هدفمند و واضح روشهای نوشتاری و کلامی. روشهایی که آن برند برای تعامل و ارتباط با مشتریانش برگزیده است.
صدای برند این روزها، تمام برندهای مطرح و آبوگلدار درصددِ ایجاد صدایی منحصربهفرد و خاص برای برند خود هستند. چراکه صدای برند است که نمایندهی جلوه و شخصیت آن شرکت است. شرکت انتخاب میکند که میخواهد چه تصویری از خود در ذهن مخاطبش بنگارد، تصویری مدرن یا ویترینی، صمیمی و عامیانه یا استعاری و پرزرقوبرق، جالب و تعجبانگیز یا رسمی و کلاسیک؟ بیشتر افراد، وقتی لفظ «صدای برند» را میشنوند، ناخودآگاه به لوگوی شرکت و شاکلهی تبلیغاتش فکر میکنند. ولی صدای برند نقشش کلیدیتر از این حرفهاست و سبک تمامی روابط و گفتمان آن کسبوکار را دربرمیگیرد. لازم است بدانید که صدای برند شما، جلوهی بیرونی شرکت شماست. از فرم و جوهره و سبکِ کاری بگیر تا شخصیت شرکتتان. حتی لحن پیامهایتان هم بیانگر همان جلوه است. حتی بزرگترین شرکتها نیز صدای برند مخصوص به خودشان را دارند، مثلاً نایک، آدیداس، اپل، سامسونگ و قس علی هذا. از اینها که بگذریم به این میرسیم که آیا کسبوکار شما واقعاً صدای برند میخواهد یا نه؟ بنیانگذار بریکوالمدیا، ملیسا لفسکی وال، در جستاری چنین میگوید:
«روح برند شما در محتوایی دیده میشود که منتشر میکنید. اینکه برندتان چه حال و هوایی دارد و میخواهد چه پیامی را به مخاطبان ارسال کند، به خود شما بستگی دارد؛ اما اگر نتوانید راهی منحصربهفرد برای ابراز خودتان پیدا کنید، هرگز نمیتوانید محتوایی را که برای آن تلاش کردهاید، در این بازار شلوغ و پر همهمه از سایران متمایز کنید.» [منبع]
در مسند صاحب کسبوکار، شما صدای برند خوب و تأثیرگذاری لازم دارید. چون همین مؤلفه است که عنصر رقابتی شما در مقابل رقبایتان است و باعث میشود شما در برابر آنها بیشتر در ذهن مخاطبان بمانید. حتی پیش آمده که صدای برند باعث شده سرمایهگذاران بزرگ جذب کسبوکارها شوند. از اینها گذشته، صدای برند باعث میشود مردم راحتتر و خودمانیتر با شما تعمال کنند. بزرگترین اشتباه در ارائهی صدای برند خودتان را در چهارچوب یک سری عقاید حبس نکنید. این بدترین حالت ممکن است. لازم نیست طوری رفتار کنید که فکروذکرتان فقط ذوق کردن مشتریان هدفتان باشد. رویکرد مؤثر این است که ابتدا شناختی اولیه از مخاطبان و مشتریانتان به دست آورید و سپس لحن و گفتاری را پیدا کنید که آنها را بهتان نزدیک کند و ارتباطتان را هموارتر کند. رویکرد مؤثر هم این است که ابتدا شناخت خوبی از مشتریان و مخاطبان احتمالی به دست آوردید و بعد، زبان و ادبیات و پیامی را بیابید که آنها را به شما نزدیکتر و ارتباط متقابلتان را تسهیل میکند. آنچه خریداران آرمانیتان میگویند قشنگ بشنوید و با آنها همدلی کنید و مباحثاتشان را محترم بشمارید. تمام هموغمتان را برای درک حرفهایشان به کار ببرید.
بیخود تقلا نکنید، این نکته راه میانبر ندارد. لازمهی مسیر حرفهای این است که با بازار و مشتریانتان ارتباط واقعی برقرار کنید. برخی به خیال خود، میخواهند به صرف تعامل آنلاین و فروش آن به افراد ناآشنا، درآمدهای کلان به دست آورند. خیال میکنند به معاشرت و تعامل نیازی نیست. ولی زهی خیال باطل. راه کسبوکار پایدار از تعامل و گفتوگو و معاشرت میگذرد. باید به بازخوردهایشان توجه کرد، در غیر این صورت فروش موفقی در پی نخواهد داشت. برای شروع، به حلقههای ارتباطی پیشینتان مراجعه کنید. دوست، آشنا، خانواده.. با آنها صحبت کنید، از ایدههایتان بگویید و واکنششان را بسنجید. اگر در حال حاضر هم مشتری دارید، بهشان زنگ بزنید و نظرشان را راجعبه برندتان جویا شوید. یادتان باشد، که شنیدن بازخوردها، همچون ماراتن، نه دوی سرعت. یعنی باید جریانی پیوسته باشد و شما همیشه صدایشان را بشنوید و جویای نظراتشان شوید. اینگونه است که صدای برندتان را ارتقا خواهید داد، کسبوکارتان پیشرفت خواهد کرد. و این مهم شدنی نیست مگر با ارتباط مؤثر برند و مشتریانش. شنیدن بازخوردهایشان و نشاندادن اینکه گوشتان شنوای آنان است.

دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *